صدایم دراید اگر لحظهای
نثارم کند حرف مفت و جفنگ
الهی نصیبم نما تا کشم
زن و صاحب خانه ام را با تفنگ
صدایم دراید اگر لحظهای
نثارم کند حرف مفت و جفنگ
الهی نصیبم نما تا کشم
زن و صاحب خانه ام را با تفنگ
زندگی رسم خوشایندی ست.
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ،
پرشی دارد اندازه ی عشق.
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود.
زندگی جذبه ی دستی ست که میچیند.
زندگی نوبر انجیر سیاه،در دهان گس تابستان است.
زندگی بعد ردخت است به چشم حشره.
زندگی تجربه ی شب پره در تاریکی ست.
زندگی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد.