بزرگ بود
و از اهالي امروز بود
و با تمام افق هاي باز نسبت داشت
و لحن آب و زمين را چه خوب مي فهميد.
و رفت تا لب هيچ
و پشت حوصله ي نورها دراز کشيد
و هيچ فکر نکرد
که ما ميان پريشاني تلفظ درها
براي خوردن يک سيب
چقدر تنها مانديم.
متن کامل شعر در ادامه مطلب