رفتي و من ناباورانه گريه کردم
با خاطراتم ، دانه دانه گريه کردم
وقتي که بوسيدم گلويت را برادر
خواهر که بودم ، مادرانه گريه کردم
با ياد مادر ، ياد کوچه ، ياد سيلي
هر شب کنار نازدانه گريه کردم
حرف کنيز هاشمي و دخترت شد
از خنده هاي مغرضانه گريه کردم
وقتي سپر بودم براي کودکانت
با هر خطاي تازيانه گريه کردم
هر روز غريدم شبيه شير در شهر
در گوشه اي ساکت ، شبانه گريه کردم
گفتم الا يا ايهالساقي ، نشستم
با بيت بيتش عاشقانه گريه کردم
شاعر : ايمان کريمي