loading...
سرای هنر و ادبیات جوان
سرای هنر بازدید : 44 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)


لب آب

ديشب،لب رود، شيطان زمزمه داشت.
شب بود و چراغک بود.
شيطان، تنها، تک بود.

باد آمده بود، باران زده بود :
شب تر ، گل ها پرپر.
 بويي نه به راه.
ناگاه
آيينه رود،نقش غمي بنمود:
شيطان لب آب.
خاک سيا در خواب.
زمزمه اي مي مرد.
بادي مي رفت،رازي مي برد.

سرای هنر بازدید : 39 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)


و شکستم ، و دويدم ، و فتادم


درها به طنين هاي تو وا کردم.
هر تکه نگاهم را جايي افکندم، پر کردم هستي ز نگاه.
بر لب مردابي،
پاره ي لبخند تو بر روي لجن ديدم، رفتم به نماز.
 در بن خاري،
ياد تو پنهان بود،
برچيدم،
پاشيدم به جهان.

بر سيم درختان زدم اهنگ زخود روييدن،
و به خود گستردن.

و شياريدم شب يک دست نيايش،
افشاندم دانه ي راز.

و شکستم آويز فريب.

و دويدم تا هيچ.
و دويدم تا چهره ي مرگ،
تا هسته ي هوش.
و فتادم بر صخره ي درد.
از شبنم ديدار تو تر شد انگشتم،
لرزيدم.

وزشي مي رفت از امنه اي،
گامي همراه او رفتم.

ته تاريکي،
تکه ي خورشيدي ديدم،
خوردم،
و ز خود رفتم،
و رها بودم.

admin بازدید : 45 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)


سراب

آفتاب است و بيابان چه فراخ!
نيست در ان نه گياه و نه درخت.

غير آواي غرابان،ديگر
بسته هر بانگي در اين وادي رخت.

در پس پرده اي از گرد و غبار
نقطه اي لرزيد از دور سياه:
چشم اگر پيش رود مي بيند
آدمي هست که مي پويد راه.

تنش از خستگي افتاده ز کار.
بر سر و رويش بنشسته غبار.
شده از تشنگي اش خشک گلو.
پاي عريانش مجروح ز خار.

هر قدم پيش رود،پاي افق
چشم او بيند دريايي آب.
اندکي راه چو مي پيمايد
مي کند فکر که مي بيند خواب.

سرای هنر بازدید : 41 سه شنبه 25 شهریور 1393 نظرات (0)


روشن است آتش درون شب
وز پس دودش
طرحي از ويرانه هاي دور
گر به گوش آيد صدايي خشک:
استخوان مرده مي لرزد درون گور.

 دير  گاهي ماند اجاقم سرد
 و چراغم بي نصيب از نور.

خواب دربان  را به راهي برد.
بي صدا آمد کسي از در،
در سياهي آتشي افروخت.
 بي خبر اما
که نگاهي در تماشا سوخت.

گرچه مي دانم  که چشمي راه دارد بافسون شب،
ليک مي بينم ز روزن هاي خوابي خوش:
آتشي روشن درون شب.

 




سرای هنر بازدید : 25 شنبه 22 شهریور 1393 نظرات (0)




بزرگ بود
و از اهالي امروز بود
و با تمام افق هاي باز نسبت داشت
و لحن آب و زمين را چه خوب مي فهميد.

 


و رفت تا لب هيچ
و پشت حوصله ي نورها دراز کشيد
و هيچ فکر نکرد
که ما ميان پريشاني تلفظ درها
براي خوردن يک سيب
چقدر تنها مانديم.

متن کامل شعر در ادامه مطلب

سرای هنر بازدید : 40 شنبه 22 شهریور 1393 نظرات (0)


صبح


شوري ابعاد عيد


ذايقه را سايه کرد.


عکس من افتاد رد مساحت تقويم:


در خم  آن کودکانه هاي مورب،


روي سرازيري فراغت يک عيد


داد زدم:


«به، چه هوايي!»


در ريه هايم وضوح بال تمام پرنده هاي جهان بود.


آن روز


آب، چه تر بود!


باد به شکل لجاجت متواري بود.


من همه ي مشق هاي هندسي ام را


روي زمين چيده بودم.


آن روز


چند مثلث در آب


غرق شدند.


من


گيج شدم،


جست زدم روي کوه نقشه ي جغرافي:


«آي، هليکوپتر نجات!»


حيف:


طرح دهان در عبور باد به هم ريخت.


اي ورزش شور، اي شديدترين شکل!


سايه ي ليوان آب را


تا عطش اين صداقت متلاشي


راهنمايي کن.

سرای هنر بازدید : 52 شنبه 22 شهریور 1393 نظرات (0)


در دور دست


قويي پريده بي گاه از خواب


شويد غبار نيل ز بال و پر سپيد.



لب هاي جويبار


لبريز موج زمزمه در بستر سپيد.


در هم دويده سايه و روشن.


لغزان ميان خرمن دوده


شب تاب مي فروزد در اذر سپيد.



همپاي رقص نازک ني زار


مرداب مي گشايد چشم تر سپيد.



خطي ز نور روي سياهي ست:


گويي بر آبنوس درخشد زر سپيد.



ديوار سايه ها شده ويران.


دست نگاه در افق دور

 


کاخي بلند با مرمر سپيد.





سفر

سرای هنر بازدید : 26 شنبه 22 شهریور 1393 نظرات (0)


پس از لحظه هاي دراز


بر درخت خاکستري پنجره ام برگي روييد


و نسيم سبزي تاروپود خفته ي مرا لرزاند


و هنوز من ريشه هاي تنم را در شن هاي روياها فرونبرده ام


که به راه افتاده ام

 

 
پس از لحظه هاي دراز 


سايه ي دستي روي وجودم افتاد


و لرزش انگشتانش بيدارم کرد


و هنوز من


پرتو تنهاي خودم را


در ورطه ي تاريک درونم نيفکنده ام


که به راه افتاده ام



پس از لحظه هاي دراز


پرتو گرمي در مرداب يخ زده ي ساعت افتاد


و لنگري آمد و رفتش را در روحم ريخت


و هنوز من


در مرداب فراموشي نلغزيده بودم


که به راه افتاده ام

 

پس از لحظه هاي دراز


يک لحظه گذشت


برگي از درخت خاکستري پنجره ام فروافتاد


دستي سايه اش را از روي وجودم برچيد


و لنگري در مرداب ساعت يخ بست


و هنوز من چشمانم را نگشوده بودم


که در خوابي ديگر لغزيدم


درباره ما
Profile Pic
سایت سرای هنر برای تمامی دوست داران هنر و ادبیات ایرانی و کسانی که دوست دارن بیشتر با این موضوعات اشنا شوند با ما همراه باشید و از ما هدیه دریافت کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 72
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 81
  • بازدید ماه : 191
  • بازدید سال : 942
  • بازدید کلی : 8,065
  • کدهای اختصاصی

    کد


    کد لوگو حمایت از کشور ایران