loading...
سرای هنر و ادبیات جوان
سرای هنر بازدید : 25 شنبه 22 شهریور 1393 نظرات (0)




بزرگ بود
و از اهالي امروز بود
و با تمام افق هاي باز نسبت داشت
و لحن آب و زمين را چه خوب مي فهميد.

 


و رفت تا لب هيچ
و پشت حوصله ي نورها دراز کشيد
و هيچ فکر نکرد
که ما ميان پريشاني تلفظ درها
براي خوردن يک سيب
چقدر تنها مانديم.

متن کامل شعر در ادامه مطلب

سرای هنر بازدید : 40 شنبه 22 شهریور 1393 نظرات (0)


صبح


شوري ابعاد عيد


ذايقه را سايه کرد.


عکس من افتاد رد مساحت تقويم:


در خم  آن کودکانه هاي مورب،


روي سرازيري فراغت يک عيد


داد زدم:


«به، چه هوايي!»


در ريه هايم وضوح بال تمام پرنده هاي جهان بود.


آن روز


آب، چه تر بود!


باد به شکل لجاجت متواري بود.


من همه ي مشق هاي هندسي ام را


روي زمين چيده بودم.


آن روز


چند مثلث در آب


غرق شدند.


من


گيج شدم،


جست زدم روي کوه نقشه ي جغرافي:


«آي، هليکوپتر نجات!»


حيف:


طرح دهان در عبور باد به هم ريخت.


اي ورزش شور، اي شديدترين شکل!


سايه ي ليوان آب را


تا عطش اين صداقت متلاشي


راهنمايي کن.

درباره ما
Profile Pic
سایت سرای هنر برای تمامی دوست داران هنر و ادبیات ایرانی و کسانی که دوست دارن بیشتر با این موضوعات اشنا شوند با ما همراه باشید و از ما هدیه دریافت کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 73
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 82
  • بازدید ماه : 192
  • بازدید سال : 943
  • بازدید کلی : 8,066
  • کدهای اختصاصی

    کد


    کد لوگو حمایت از کشور ایران